اعتقادات مسیحی
۱. خداشناسی
تعریف واژه خداشناسی یا الهیات
واژه الهیات یا خداشناسی از دو واژه یونانی می آید که ترکیب آن دو به معنای "مطالعه درباره خدا" است. الهیات مسیحی به معنای ساده تلاشی است برای درک خدا آنگونه که او در کتاب مقدس آشکار شده است. هیچ الهیاتی هرگز به طور کامل خدا و راه هایش را توضیح نخواهد داد چرا که خدا ازلی است و بی نهایت بالاتر از ماست. از اینرو هر تلاشی برای توصیف او کافی نخواهد بود (رومیان فصل 1 آیه های 33 تا 36). اما خدا می خواهد که او را تا جاییکه می توانیم، بشناسیم. الهیات، هنر و علمِ شناختن خدا به صورت سازمان یافته و قابل درک است. برخی از افراد معتقدند که الهیات تفرقه انگیز است به همین دلیل از آن دوری می کنند. اما در واقع الهیات متحد کننده است. الهیات درست و کتاب مقدسی چیز خوبی است؛ و تعلیم کلام خداست (دوم تیموتائوس فصل 3 آیه های 16 تا 17).
هدف از خداشناسی یا الهیات چیست ؟
پس مطالعه الهیات چیزی جز کند و کاو کلام خدا برای کشف آنچه خدا درباره خود آشکار کرده، نیست. وقتی که این کار را می کنیم، به شناخت خدا به عنوان آفریدگار همه چیز، نگهدارنده همه چیز، و داور همه چیز خواهیم رسید. او الف و ی، اول و آخر، ابتدا و انتهای همه چیز است. وقتی که موسی پرسید که کیست که مرا به نزد فرعون می فرستد، خدا پاسخ داد "هستم آنکه هستم" (خروج فصل 3 آیه 14). نام "هستم" دلالت بر شخص بودن دارد. همانطور که خدا به دیگران نام بخشیده است، خودش نامی دارد. نام "هستم" بیانگر شخصیتی آزاد، هدفمند، و خودکفا است. خدا یک نیروی سماوی یا یک انرژی کیهانی نیست. او وجودی است قادر مطلق، قائم به ذات، و خود مختار، و دارای فکر و اراده است. خدا "شخص" است و خودش را از طریق کلامش و از طریق پسرش عیسی مسیح به بشر آشکار کرده است.
مطالعه الهیات و خداشناسی به چه معنی است ؟
مطالعه الهیات به معنی شناخت خداست تا او را از طریق محبت و مطیع بودن جلال دهیم. به این توالی توجه کنید: ما باید او را بشناسیم پیش از آنکه بتوانیم او را دوست بداریم، و باید او را دوست بداریم، پیش از آنکه بتوانیم میل به اطاعت از او داشته باشیم. نتیجه جانبی این است که خدا آسودگی و امید را به زندگی کسانیکه او را می شناسند و دوست می دارند و اطاعتش می کنند، وارد می کند و زندگی ما را بی نهایت از آن غنی می سازد. الهیات ضعیف و درک ناصحیح از خدا، به جای آنکه آسودگی و امید را که آرزویش را داشتیم به همراه آورد، تنها باعث خواهد شد که زندگی ما بدتر شود. دانش درباره خدا بسیار مهم است. اگر سعی کنیم در این دنیا بدون شناخت خدا زندگی کنیم در واقع به خودمان ظلم کرده ایم. جهان، مکانی رنج آور است و زندگی در آن ناامید کننده و ناخوش آیند است. با رد کردن خداشناسی، خود را به یک زندگی بدون هدف و مسیر محکوم خواهید کرد. بدون الهیات، زندگیمان را هدر می دهیم و جانمان را از دست می دهیم.
تمامی مسیحیان باید خود را صرف خداشناسی کنند (مطالعه شخصی و مشتاقانه خدا) تا کسی را که با او ابدیت را شادمانه خواهند گذراند، بشناسند و دوست بدارند و اطاعت کنند.
۲. عیسی مسیح کیست؟
بر خلاف این سوال که "آیا خدا وجود دارد؟" عده بسیار کمی هستند که وجود عیسی مسیح را زیر سوال برده باشند. این یک حقیقت پذیرفته شده توسط همه مردم است که عیسی مسیح، شخصی بود که 2000 سال پیش در سرزمین اسرائیل زندگی می کرد. بحث واقعی زمانی آغاز می شود که صحبت از هویت مسیح می شود. تقریباً در همۀ مذاهب اصلی دنیا، عیسی مسیح به عنوان یک پیامبر، یک معلم خوب، و یا یک شخص پارسا و خدا پرست عنوان شده است. مسئله اینجاست که کتاب مقدس به ما می گوید، عیسی مسیح بسیار والاتر از یک پیامبر، معلم و انسان خوب می باشد.
سی. اس. لوئیس، نویسندۀ برجستۀ مسیحی، در کتاب خود به نام "مسیحیت مطلق" می نویسد: "تلاش من آن است که به مردم یاد بدهم از بکارگیری الفاظ و عبارات احمقانه در مورد عیسی مسیح اجتناب کنند. هرگز نباید بگوییم "من حاضرم عیسی مسیح را به عنوان یک معلم اخلاق برجسته بپذیرم ولی ادعایش را مبنی بر اینکه او خداست، ردّ می کنم." اگر عیسی مسیح چیزی بیش از یک انسان معمولی نبود؛ و در عین حال، چنین تعلیم والایی از زبانش جاری شد، از نقطه نظر اخلاقی لیاقت نمی داشت حتی یک معلم خوب خوانده شود. تحت این شرایط او یا می بایستی یک دیوانه باشد و یا شیطان. شما باید تصمیم خود را بگیرید. این انسان حقیقی یا باید پسر خدا باشد (چنانکه هست) و یا اینکه آدمی دیوانه (و شاید بدتر). شما می توانید به پیغام او بی توجه باشید، به صورت او آب دهان انداخته، او را بخاطر پلید بودنش به قتل رسانید. و یا اینکه به پاهای او افتاده، اقرار کنید که او سرور و خداوند شماست. پس بیایید این ادعای احمقانه که مسیح فقط یک انسان معمولی بوده است را کنار بگذاریم و درک کنیم که تعلیم کتاب مقدس در مورد شخصیت و ماهیت عیسی مسیح این است که او خداست و نه چیزی کمتر."
بنابراین، عیسی مسیح چه ادعایی در مورد خود داشت؟ کتاب مقدس در بارۀ او چه می گوید؟ ابتدا بهتر است به کلمات خود عیسی مسیح در انجیل یوحنا فصل 10 آیه 30 توجه کنیم: "من و پدر یک هستیم." در اولین نگاه بنظر نمی رسد که در این آیه عیسی مسیح ادعا کرده باشد که او خداست. ولی عکس العمل یهودیان نسبت به کلام او ثابت می کند که او چنین ادعایی نموده بود. "یهودیان در جواب گفتند، ما بخاطر كفری كه میگويی میخواهيم تو را بكشيم، نه برای كارهای خوبت. چون تو يک انسانی ولی ادعای خدايی میكنی." (یوحنا فصل 10 آیه 33). یهودیان به خوبی فهمیده بودند که وقتی عیسی مسیح مدعی شد که او و پدر یکی هستند، او در واقع ادعای الوهیت می کرد. جالب است که در آیات بعدی هیچگاه عیسی مسیح به آنان نگفت "من خدا نیستم!" پس برداشت یهودیان اشتباه نبوده است. با گفتن اینکه "من و پدر یک هستیم"( یوحنا فصل 10 آیه 30) عیسی مسیح ادعا کرد که خداست. این ادعا در یوحنا فصل 8 آیه 58 نیز دیده می شود: " اين حقيقت محض است كه قبل از اينكه حتی ابراهيم به اين جهان بيايد، من وجود داشتم." و یهودیان مجدداً قصد سنگسار او را کردند (یوحنا فصل 8 آیه 59)."من هستم" عبارتی که عیسی مسیح در مورد خود بکار گرفت، یکی از نام های خدا در عهد قدیم است (خروج فصل 3 آیه 14). تنها دلیل یهودیان برای سنگسار کردن عیسی این بود که آنان او را بخاطر ادعای الوهیت کافر می شمردند.
یوحنا فصل 1 آیه 1 می گوید: " و کلمه خدا بود". و در یوحنا فصل 1 آیه 14 می خوانیم: "و کلمه جسم گردید" این آیات به وضوح تعلیم می دهند که عیسی مسیح همان خدا در قالب و جسم انسان است. توما، یکی از شاگردان مسیح، اینچنین اعتراف کرد: "... ای خداوند من، و ای خدای من" (یوحنا فصل 20 آیه 28). و مجدداً عیسی مسیح را می بینیم که سعی نکرد کلام او را اصلاح کند. پولس رسول در نامه خود به تیطوس فصل 2 آیه 13 عیسی مسیح را اینچنین معرفی می کند: " خدای بزرگ و نجات دهندهمان عيسی مسيح". پطرس رسول نیز همین حقیقت را اقرار می کند: "خدای بزرگ و نجات دهندهمان عيسی مسيح" (دوم پطرس فصل 1 آیه 1). خدای پدر نیز بر الوهیت کامل عیسی مسیح شهادت می دهد: " ای خدا، سلطنت تو تا ابد برقرار است؛ اساس حكومت تو، بر عدل و راستی است"(عبرانیان فصل 1 آیه 8). پیشگویی های عهد قدیم بر خدا بودن عیسی مسیح شهادت می دهند: "زيرا فرزندی برای ما بدنيا آمده! پسری بما بخشيده شده! او بر ما سلطنت خواهد كرد. نام او «عجيب»، «مشير»، «خدای قدير»، «پدر جاودانی» و «سرور سلامتی» خواهد بود."( اشعیا فصل 9 آیه 6 )
بنابراین، بر اساس مباحث سی. اس. لوئیس، ما نمی توانیم به عیسی مسیح فقط به عنوان یک معلم خوب ایمان داشته باشیم. عیسی مسیح بطور واضح و غیر قابل انکار ادعا کرد که خداست. اگر او خدا نباشد، پس یک دروغگوست؛ و واضح است که یک انسان دروغگو نمی تواند یک پیامبر، یک معلم خوب، و یا شخصی پارسا و خداپرست باشد. برای رد کردن الوهیت عیسی مسیح، بسیاری ازمحققان معاصرتلاش کرده اند تا ثابت کنند که ادعاهای ثبت شدۀ عیسی مسیح در انجیل، کلام واقعی او نمی باشند. آیا ما این شایستگی و حق را داریم که آنچه در کتاب مقدس در مورد ادعای عیسی مسیح آمده است را زیر سوال ببریم؟ آیا می توانیم قسمتی از کلام را بپذیریم و قسمتی دیگر را نقض کنیم؟! هرگز. و چگونه ممکن است یک محقق 2000 سال پس از مسیح بدنیا آید و مدعی باشد کلام و ماهیت عیسی مسیح را بهتر و عمیق تر از کسانی می شناسد که با او زندگی کردند، همراه او خدمت کردند و تحت تعلیم او قرار گرفتند (یوحنا فصل 14 آیه 26)؟
چرا بحث در مورد الوهیت عیسی مسیح اینقدر مهم است؟ چه فرقی میکند که مسیح خدا باشد و یا نباشد؟ مُهم ترین دلیل خدا بودن عیسی این است که اگر او خدا نباشد، مرگ او به عنوان یک انسان معمولی نمی تواند برای پرداخت جریمۀ گناهان همۀ جهان بسنده و کافی باشد (اول یوحنا فصل 2 آیه 2). تنها خدا می توانست، چنین جریمۀ سنگینی را پرداخت نماید (رومیان فصل 5 آیه 8؛ دوم قرنتیان فصل 5 آیه 21).عیسی مسیح باید خدا باشد تا بتواند تاوان سنگین گناه ما را بپردازد، و در ضمن باید انسان باشد تا بتواند بمیرد. نجات فقط از طریق ایمان به عیسی مسیح امکان پذیر است. الوهیت عیسی مسیح دلیلی است بر اینکه چرا او تنها راه نجات است. چون او حقیقتاً خداست پس اعلام کرد: "من راه و راستی و حیات هستم. هیچکس جز بوسیلۀ من نزدپدر نمی آید." (یوحنا فصل 14 آیه 6)
۳. روح القدس کیست؟
تصورات اشتباه بسیاری راجع به هویّت روح القدس وجود دارند. بعضی به روح القدس چون نیرویی سحر آمیز نگاه می کنند. عده ای نیز او را چون نیرویی غیر شخصی می دانند که خدا آنرا برای پیروان عیسی مسیح قرار داده است. کلام خدا راجع به هویت روح القدس چه میگوید؟ کتاب مقدس، خیلی ساده و واضح، میگوید روح القدس خداست. همچنین به ما میگوید که روح القدس دارای شخصیت است، وجودی که دارای اندیشه ، اراده و احساس است.
این حقیقت که روح القدس خداست در بخشهای مختلفی از کلام خدا (از جمله اعمال رسولان فصل 5 آیه های 3 تا 4) مشهود است. در این قسمت، جایی که حنانيا به روح القدس دروغ گفته بود، پطرس خطاب به او چنین میگوید: "به انسان دروغ نگفتی بلكه به خدا." درواقع این آیه خیلی واضح مشخص میکند که: دروغ گفتن به روح القدس، دروغ گفتن به خداست. همچنین از آنجایی که خصوصیات و صفات خدا به روح القدس نیز اطلاق میشود، میتوانیم چنین استنباط کنیم که روح القدس خداست. برای مثال، این حقیقت که روح القدس حاضر مطلق است در مزامیر فصل 139 آیه های 7 تا 8 دیده میشود. "از حضور تو به كجا میتوانم بگريزم؟ اگر به آسمان صعود كنم، تو در آنجا هستی؛ اگر به اعماق زمين فرو روم، تو در آنجا هستی. " همچنین در اول قرنتیان فصل 2 آیه 10 تا 11 ما شاهد خصوصیت حاضر مطلق بودن روح القدس هستیم : "اما خدا اين امور را توسط روح خود بر ما آشكار ساخته است، زيرا روح خدا از عميقترين اسرار خدا آگاهی دارد و آنها را بر ما آشكار میسازد. هيچكس نمیتواند بداند كه در باطن شخصی ديگر چه میگذرد، مگر خود آن شخص. به همين ترتيب، هيچكس نمیتواند افكار و نقشههای خدا را درک كند، مگر روح خدا. "
همچنین میتوانیم چنین استنباط کنیم که روح القدس در واقع یک شخصیت الهی است چون صاحب اندیشه ، احساس و اراده است. روح القدس فکرمیکند و میداند (اول قرنتیان فصل 2 آیه 10). روح القدس غمگین میشود (افسسیان فصل 4 آیه 30). روح القدس برای ما شفاعت میکند (رومیان فصل 8 آیه های 26 تا 27). روح القدس مطابق اراده اش، تصمیم میگیرد (اول قرنتیان فصل 12 آیه های 7 تا 11). روح القدس سومین شخص تثلیث است. به راستی روح القدس میتواند همچون خداوند عمل کند و او همان تسلی دهنده و مشاوری است که مسیح وعدۀ آمدنش را داد ( یوحنا فصل 14 آیه 16، فصل 14 آیه 26، فصل 15 آیه 26).
۴. کتاب مقدس چیست؟
واژه "کتاب مقدس(Bible)"، از واژگان لاتین و یونانی می آید که به معنای "کتاب" است. کتاب مقدس کتابی برای همه مردم و تمام زمانهاست. کتابی است که شبیه هیچ کتاب دیگری نیست و کاملا منحصر به فرد می باشد.
کتاب مقدس شامل 66 کتاب مختلف است که دارای کتاب های قانون نظیر لاویان و تثنیه؛ کتاب های تاریخی نظیر عزرا و اعمال رسولان؛ کتاب های شعر نظیر مزامیر و جامعه؛ کتاب های پیشگویی نظیر اشعیا و مکاشفه؛ زندگی نامه ها نظیر متی و یوحنا؛ و رساله ها (نامه های رسمی) نظیر تیتوس و عبرانیان است.
نویسندگان
حدود 40 نویسنده مختلف در نگارش کتاب مقدس همکاری کرده اند و آن در طول یک دوره 1500 ساله نوشته شد. نویسندگان از پیش زمینه های مختلفی از قبیل پادشاهان، ماهی گیران، کاهنان، مقامات دولتی، کشاورزان، شبانان، و پزشکان بودند. با وجود این همه گوناگونی و تنوع، یک نوع یکپارچگی خارق العاده و منحصر به فردی در تار و پود کتاب مقدس وجود دارد.
یکپارچگی کتاب مقدس به این دلیل است که این کتاب در نهایت یک نویسنده دارد که خود خداست. کتاب مقدس "الهام خداست" (دوم تیموتائوس فصل 3 آیه 16). نویسندگان بشری دقیقاً آنچه را که خدا از آنان می خواست که بنویسند را نگارش کردند و نتیجه آن، کلام کامل و مقدس خدا بود (مزامیر فصل 12 آیه 6؛ دوم پطرس فصل 1 آیه 21).
تقسیمات
کتاب مقدس به دو بخش عمده تقسیم بندی می شود: عهد جدید و عهد قدیم. به طور خلاصه، عهد قدیم داستان قوم اسراییل است و عهد جدید داستان یک انسان است. قوم اسراییل، به عنوان راهی بود که خدا بواسطه آن، این انسان یعنی عیسی مسیح را به جهان آورد.
عهد قدیم توصیف گر برپایی و حفاظت از قوم اسراییل است. خدا وعده داد که از اسراییل برای برکت دادن کل جهان استفاده کند (پیدایش فصل 12 آیه های 2 تا 3). زمانی که اسراییل به عنوان یک قوم و ملت برپا شد، خدا خانواده ای را در آن قوم بوجود آورد که برکت از سوی آن خانواده منتقل شود: خانواده داوود (مزامیر فصل 89 آیه های 3 تا 4). سپس، وعده آمدن شخصی از خانواده داوود داده شد که برکت موعود را خواهد آورد (اشعیا فصل 11 آیه های 1 تا 10).
عهد جدید ظهور آن انسان موعود را به تفصیل بیان می کند. نام او عیسی بود و او پیشگویی های عهد قدیم را به تحقق رساند، چرا که زندگی کامل و بی نقصی داشت، جان خود را داد تا نجات دهنده شود و از مردگان برخاست.
شخصیت مرکزی
عیسی شخصیت مرکزی کتاب مقدس است و در واقع تمام کتاب درباره اوست. عهد قدیم آمدنش را پیشگویی می کند و شرایط را برای ورود او به جهان آماده می کند و عهد جدید آمدنش و کارش را برای آوردن نجات به جهان گناه آلود شرح می دهد.
عیسی بیش از یک چهره تاریخی است؛ در واقع او بیش از یک انسان است. او خدا در جسم بشری است و آمدن او مهمترین رویداد در تاریخ جهان است. خدا خودش یک انسان می شود تا تصویر قابل درک و روشنی از اینکه او کیست را به ما نشان دهد. خدا شبیه چیست؟ او شبیه عیسی مسیح است؛ عیسی، خدا در شکل و جسم انسان است (یوحنا فصل 1 آیه 14، فصل 14 آیه 9).
یک جمع بندی مختصر
خدا انسان را آفرید و او را در محیطی کامل و بی نقص قرار داد اما انسان علیه خدا طغیان کرد و از آنچه که خدا از او انتظار داشت، سقوط کرد. خدا به خاطر گناه، جهان را زیر لعنت قرار داد اما بلافاصله نقشه ای را برای برگرداندن انسان و تمامی خلفت به جلال اولیه اش طراحی کرد.
به عنوان بخشی از نقشه رستگاری، خدا ابراهیم را از بابل به سوی کنعان فراخواند (حدود 2000 سال پیش از میلاد). خدا به ابراهیم، پسرش اسحاق و نوه اش یعقوب (که اسراییل نیز نامیده می شود) وعده داد تا از نسل آنان تمام جهان را برکت دهد. خانواده اسراییل از کنعان به مصر کوچ کردند و در آنجا گسترش پیدا کرده و تبدیل به یک قوم شدند.
حدود 1400 سال پیش از میلاد، خدا نوادگان اسراییل را تحت رهبری موسی از مصر بیرون آورد و سرزمین موعود یعنی کنعان را به آنها داد. خدا از طریق موسی، شریعت را به قوم اسراییل داد و عهدی با آنان بست که اگر نسبت به خدا وفادار بمانند و از خدایان دروغین قومهای اطرافشان پیروی نکنند، کامیاب خواهند شد اما اگر خدا را فراموش کنند و بتها را پیروی کنند، آنوقت خدا قومشان را نابود خواهد ساخت.
حدود 400 سال بعد، در جریان سلطنت داوود و پسرش سلیمان، اسراییل به یک پادشاهای عظیم و قدرتمند تبدیل شد. خدا به داوود و سلیمان وعده داد که یکی از نوادگانشان به عنوان پادشاهی جاوادنه حکمرانی خواهد کرد.
بعد از سلطنت سلیمان، قوم اسراییل تقسیم شد. ده طایفه شمال "اسراییل" نامیده شد و حدود 200 سال دوام آورد تا اینکه خدا آنان را به خاطر بت پرستی شان داوری کرد. آشور، اسراییل را در سال 721 پیش از میلاد به اسارت در آورد. دو طایفه جنوبی "یهودا" نام داشت که کمی بیشتر دوام پیدا کرد، اما آنها نیز سرانجام از خدا روی گرداندند. بابل، آنان را نیز در حدود سال 600 پیش از میلاد به اسارت درآورد.
حدوداً 70 سال بعد، خدا با فیض خود باقیمانده اسیران را به سرزمینشان بازگرداند. اورشلیم، پایتخت، در سال 444 پیش از میلاد بازسازی شد، و اسراییل یکبار دیگر هویتی ملی پیدا کرد. بنابراین، عهد قدیم بسته شد.
عهد جدید 400 سال بعد با تولد عیسی مسیح در بیت لحم گشوده شد. عیسی همان نواده ای بود که به ابراهیم و داوود وعده داده شده بود، کسی که نقشه خدا برای نجات بشریت و احیای خلقت را به تحقق رساند. عیسی وفادارانه کارش را به اتمام رسانید، به طوری که به خاطر گناه ما مُرد و دوباره زنده شد. مرگ مسیح پایه یک عهد جدید با جهان است. تمام کسانیکه به عیسی ایمان دارند، از گناه نجات خواهند یافت و زندگی ابدی دریافت خواهد کرد.
عیسی پس از رستاخیزش شاگردانش را فرستاد تا آوازه زندگی اش و قدرت نجات بخشش را به همه جا پخش کنند. شاگردان عیسی به هر سو رفتند تا خبر خوش عیسی و نجات را پخش کنند. آنها در سرتاسر آسیای صغیر، یونان، و تمام امپراطوری رم سفر کردند. عهد جدید با پیشگویی بازگشت عیسی برای داوری جهان بی ایمان و آزادسازی خلقت از بند لعنت و نفرین بسته می شود.
۵. نجات چیست؟
نجات یا رستگاری به معنی رهایی یافتن از خطر یا رنج است. نجات پیدا کردن یعنی رها شدن یا محافظت شدن. این واژه معنای پیروزی، سلامتی، و محفوظ ماندن را در دل خود دارد. بعضی اوقات کتاب مقدس از واژه های "نجات" یا "رهایی" برای اشاره به خلاص شدن فیزیکی و موقتی در بعضی شرایط مانند نجات یافتن پولس از زندان استفاده کرده است (فیلیپیان 19:1).
در اکثر مواقع، واژهی "نجات" در رابطه با یک رهایی ابدی و روحانی میباشد. زمانیکه پولس به رئیس زندان فیلیپی گفت که برای نجات یافتن چه کاری باید بکند منظورش سرنوشت ابدی او بود (اعمال 30:16-31). عیسی مسیح نجات یافتن را مساوی با وارد شدن به پادشاهی خدا میدانست (متی 24:19-25).
ما از چه چیزی نجات پیدا کردهایم؟ آموزهی نجات در مسیحیت به ما میگوید که ما از "خشم" خدا که همانا داوری خدا بر گناه است، نجات پیدا کردهایم (رومیان 9:5؛ اول تسالونیکیان 9:5). گناه ما را از خدا جدا کرده است، و نتیجهی گناه مرگ است (رومیان 23:6). نجات در کتاب مقدس اشاره به رهایی یافتن ما از نتایج گناه میباشد و بنابراین نجات شامل پاک شدن از گناه است.
چه کسی نجات میدهد؟ تنها خدا میتواند ما را از گناه پاک کند و از تاوان گناه نجات دهد (دوم تیموتائوس 9:1؛ تیتوس 5:3).
خدا چگونه نجات میدهد؟ در آموزهی نجات در مسیحیت، خدا ما را از طریق عیسی مسیح نجات داده است (یوحنا 17:3). بهخصوص، نجات ما از طریق مرگ مسیح بر روی صلیب و رستاخیز او از دنیای مردگان، بدست آمد (رومیان 10:5؛ افسسیان 7:1). کتاب مقدس به روشنی به ما میگوید نجات هدیه باشکوه خداوند برای ما میباشد که سزاوار آن نیستیم (افسسیان 5:2، 8) و فقط از راه ایمان به عیسی مسیح در دسترس ما خواهد بود (اعمال 12:4).
چگونه نجات را دریافت میکنیم؟ ما با ایمان آوردن نجات پیدا میکنیم. در ابتدا، باید پیام انجیل را بشنویم، خبر خوبی که درباره مرگ و رستاخیز مسیح است (افسسیان 13:1. سپس باید ایمان بیاوریم یعنی بطور کامل به خداوند عیسی توکل کنیم (رومیان 16:1). که این شامل توبه و تغییر فکر دربارهی گناه و عیسی مسیح میباشد (اعمال 19:3)، و نام خداوند را بخوانیم (رومیان 9:10، 10، 13).
معنی و مفهوم نجات در مسیحیت این است: "رهایی از مجازات ابدی گناه که بهواسطهی فیض خداست و به کسانی عطا میشود که با ایمان، شروط توبه و ایمان به خداوند عیسی را میپذیرند." نجات فقط از طریق عیسی مسیح امکانپذیر میباشد (یوحنا 6:14؛ اعمال 12:4) و فراهم آوردن و تضمین و امنیت نجات فقط به خداوند بستگی دارد.
۶. غسل تعمید
غسل تعمید یکی از دو اصولی می باشد که عیسی مسیح برای کلیسا تعیین نمود. او قبل از صعودش به آسمان گفت:"پس برويد و تمام قومها را شاگرد من سازيد و ايشان را به اسم پدر و پسر و روح القدس غسل تعميد دهيد؛ و به ايشان تعليم دهيد كه تمام دستوراتی را كه به شما دادهام، اطاعت كنند. مطمئن باشيد هر جا كه برويد، حتی دورترين نقطه دنيا باشد، من هميشه همراه شما هستم" (متی فصل 28 آیه های 19 تا 20). این دستورات، مشخص می کند که کلیسا مسئول آموزش کلام عیسی مسیح، تربیت شاگردان و تعمید دادن آن شاگردان می باشد. این کارها باید در همه جا بین همه ملت های دنیا و تا آخر زمان انجام شوند. بنابراین، اگر بتوانیم یک دلیل محکم برای اهمیت غسل نام ببریم این است که عیسی مسیح دستور غسل تعمید را صادر کرده است.ل از بوجود آمدن کلیسا نیز انجام می شده است. یهودیان باستان، برای نوکیشان این مراسم را اجرا می کردند تا ذات او را برای ورود به آیین شان تمیز کنند. یحیی تعمید دهنده، غسل تعمید را برای آماده کردن راه عیسی مسیح انجام میداد و همه، چه یهودی و چه غیر یهودی را ملزم به غسل تعمید می دانست چراکه همه نیازمند توبه بودند. با این وجود غسل تعمید یحیی، که نشان دهنده توبه بود، مانند غسل تعمید مسیحیان همانطوری که در اعمال رسولان فصل 18 آیه های 24 تا 26 و فصل 19 آیه های 1 تا 7 عنوان شده، نیست.
۷. چرا مسیحیت ؟
این روزها ساندویچ فروشی ها، غذای مشتری را طوری مهیّا کنند که دقیقاً مطابق جزییات، و حاوی مخلفاتی باشد که او انتخاب می کند. برخی از قهوه فروشی ها به خود می بالند که قهوه خود را با صدها نوع مزه و طعم درست می کنند. امروزه حتی در خرید خانه و یا اتومبیل، عامل تعیین کننده امروزه، سلیقۀ شخصی مردم است. مسلم است که زمانه عوض شده است. آنچه امروز همه جا حاکم است "اختیار و قدرت انتخاب" است. بر اساس علائق و سلیقۀ شخصی، ظاهراً می توانید به همه چیز برسید.
ولی در مورد مذهب چگونه است؟ چه مذهبی را مناسب خود می دانید؟ آیا بدنبال مذهبی هستید که آزار دهندۀ روانتان نباشد؟ آیا بدنبال مذهبی هستید که مسئولیتی بر گردن شما ننهد، و فاقد امر و نهی های خشک باشد؟! چنانکه پیش تر گفتیم، خیلی چیزها را می توان بر اساس سلیقۀ شخصی انتخاب کرد. آیا مذهب نیز مانند غذا و بستنی و قهوه، چیزی است که شما بتوانید مطابق سلیقۀ شخصی خود انتخاب کنید؟
امروز خیلی ها ادعا می کنند که مذهب آنها بهترین است و سعی می کنند ما را جذب آن مذهب نمایند. چرا باید عیسی مسیح را برتر از محمّد، کونفوسیوس، بودا، چارلز راسل، و یا ژوزف اسمیت دانست؟ مگر راه همۀ آنها به بهشت ختم نمی شود؟ مگر، در نهایت، همه ادیان یکی نیستند؟ خیـــــــــر. واقعیت این است که همۀ مذاهب انسان را به بهشت نمی رسانند.
عیسی مسیح تنها شخصی است که با اقتدارالهی سخن گفت؛ چرا که او تنها شخصی بوده است که با قیام خود از مُردگان، بر مَرگ غلبه یافت. محمّد، کونفوسیوس و سایرین مُردند و تا به امروز در قبرهای خود باقی مانده اند. اما عیسی مسیح، سه روز پس از مرگ ظالمانه بر روی صلیب رومیان، با قدرت خویش از مردگان برخاست و با پای خود از قبر بیرون آمد. شخصی که بر مرگ غلبه کرد، شایستگی و استحقاق این را دارد که به او توجه شود. شخصی که بر مرگ غلبه کرد، شایستگی و استحقاق این را دارد که تعلیماتش شنیده و اجرا شود.
شواهد بسیار قاطعانه ای برای اثبات رستاخیز عیسی مسیح از مردگان وجود دارد. اول آنکه، بیش از پانصد نفر، مسیح دوباره زنده شده را به چشم خود دیدند. نمیتوان به آسانی این رقم را انکار کرد و یا نادیده گرفت. قبر خالی، شاهد دیگری برای اثبات رستاخیز مسیح است. برای تکذیب شایعۀ زنده شدن مسیح، دشمنان عیسی می توانستند جسد متعفّن او را به همه نشان دهند. ولی حقیقت امر این بود که قبر خالی بود و جسدی در آن نبود. ولی آیا این احتمال وجود نداشت که شاگردان عیسی جسد او را دزدیده باشند؟ تقریبا هیچ احتمالی! برای پیشگیری از وقوع چنین واقعه ای بود که گروهی مسلح از سربازان رومی به نگهبانی قبر مسیح مأمور شدند. و نباید از نظر دور داشت که نزدیکترین پیروان عیسی، به دلیل ترس، گریخته و خود را پنهان کرده بودند. کاملاً غیر ممکن است که تعدادی ماهیگیر ترسو اقدام به رویارویی با سربازان آموزش دیده و جنگجوی رومی نمایند. قیام مسیح واقعیتی ساده و غیر قابل انکار است.
باید این حقیقت را تکرار کنیم که شایسته است از تعلیم شخصی پیروی کنیم که قدرت پیروزی بر مرگ را دارد. مسیح قدرت خود را بر مَرگ به اثبات رسانید. بنابراین، استحقاق دارد که به آنچه او ادعا نمود گوش دهیم. عیسی مسیح مدّعی شد که تنها راه نجات انسان است (یوحنا فصل 14 آیه 6). او تنها یک راه از راه های متفاوت برای نجات نیست بلک او تنها راه نجات است.
همین عیسی ادعا نمود: " بیائید نزد من ای تمام زحمتکشان و گرانباران، و من شما را آرامی خواهم بخشید" (متی فصل 11 آیه 28). دنیایی که در آن زندگی می کنیم دنیایی پر از دشواری ها و سختی هاست. اکثر ما از ناملایمات زندگی آسیب دیده، خسته، بی قرار، و در واقع نوعی جنگ زده هستیم. با این اوصاف، به دنبال چه چیزی هستید؟ آیا طالب مذهب هستید و یا چیزی را می طلبید که روح شما را احیا نماید؟ آیا شما در طلب نجات دهندۀ زنده هستید یا یک پیامبر مُرده؟ آیا می خواهید رابطه ای زنده و پر مفهوم را تجربه کنید، یا هنوز به دنبال اجرای آداب و سنن مذهبی خشک و توخالی هستید؟ عیسی یکی از راه های موجود نمی باشد؛ بلکه او تنها راه موجود است.
اگر شما به دنبال آمرزش هستید، عیسی مسیح "مذهب حقیقی" و صحیح ترین راه است (اعمال رسولان فصل 10 آیه 43). اگر در جستجوی یک رابطۀ عمیق و با مفهوم با خدا هستید، عیسی مسیح "مذهب حقیقی" و صحیح ترین راه است (یوحنا فصل 10 آیه 10). اگر جویای زندگی ابدی در بهشت هستید، عیسی مسیح "مذهب حقیقی" و صحیح ترین راه است (یوحنا فصل 3 آیه 16). اگر به عیسی مسیح به عنوان تنها نجات دهنده خود ایمان بیاورید، هرگز پشیمان نخواهید شد. اگر به او برای بخشیده شدن گناهانتان اعتماد کنید، هرگز نا امید نخواهید شد.
اگر شما مایلید که "رابطۀ صحیحی" با خدا داشته باشید، میتوانید از این نمونۀ دعا استفاده کنید. ولی این حقیقت را همیشه بیاد داشته باشید که گفتن و یا تکرار این دعا (و یا هر دعای دیگر) باعث نجات شما نمیشود. نجات واقعی تنها با ایمان قلبی به عیسی مسیح که بر روی صلیب گناهان ما را آمرزید، دریافت میشود. این دعا راه ساده ای است برای ابراز ایمان و قدردانی شما از خدائی که راه نجات را برای شما تدارک دید. "خداوندا، می دانم که بر ضّد تو گناه کرده ام و مستحق مجازات می باشم. اما می دانم که عیسی مسیح، مجازاتی را که من شایستۀ آن بودم بر خود گرفت تا من بتوانم بوسیلۀ ایمان به او آمرزیده شوم. از گناه خود توبه میکنم و برای نجات فقط به تو اعتماد میکنم. تو را شکر می کنم که از سر لطف و بخشش خود، گناهانم را بخشیده و به من حیات جاودانی داده ای. آمین."
۸. کلیسا
امروزه خیلی از مردم فکر می کنند کلیسا یک ساختمان است. این تعریف از کلیسا بر اساس کتاب مقدس نیست. لغت "کلیسا" از لغت یونانی اِکلِزیا گرفته شده است که معنی آن " اجتماع" یا "فراخوانده شدگان" می باشد. ریشه معنی "کلیسا" از ساختمان نیست، بلکه از مردم است. عجیب است که وقتی از مردم می پرسید به چه کلیسایی می روند، معمولا یک ساختمان را معرفی می کنند. رومیان فصل 16 آیه 5 می گوید: "کلیسا را که در خانه ایشان است.........سلام برسانید." پولس رسول به کلیسایی اشاره می کند که در خانه آنهاست – نه به ساختمان کلیسا، بلکه به جمع ایمانداران اشاره می کند که کلیسا نامیده می شود.
کلیسا بدن مسیح است و خود او سر این بدن می باشد. افسسیان فصل 1 آیه های 22 تا 23 می گوید، " خدا همه چيز را زير پايهای مسيح قرار داد، و او را مقرر كرد تا رئيس و سرپرست كليسا باشد، كليسايی كه در حكم بدن اوست و او آن را از حيات و وجود خود لبريز میسازد. او سرچشمه و عطا كنندۀ همه چيز در همه جاست". از روز پنطیکاست تا روزی که مسیح برگردد، بدن مسیح از همه ایمانداران به عیسی مسیح تشکیل می شود (اعمال فصل 2). بدن مسیح از دو بُعد تشکیل شده است:
1) کلیسای جهانی شامل تمامی کسانی می شود که به واسطه ایمان به عیسی مسیح با او یک رابطه بسیار نزدیک و شخصی برقرار کرده اند. " هر يک از ما عضوی از بدن مسيح میباشيم. بعضی از ما يهودی هستيم و بعضی غيريهودی؛ بعضی غلام هستيم و بعضی آزاد. اما روحالقدس همۀ ما را كنار هم قرار داده و بصورت يک بدن درآورده است. درواقع ما بوسيلۀ يک روح، يعنی روحالقدس، در بدن مسيح تعميد گرفتهايم و خدا به همۀ ما، از همان روح عطا كرده است" (اول قرنتیان فصل 12 آیه 13). این آیه می گوید هر ایماندار قسمتی از بدن مسیح است و روح مسیح (روح القدس) را بعنوان شاهد و گواهی بر این حقیقت دارد. کلیسای جهانی خدا، همه کسانی هستند که نجات را از طریق ایمان به عیسی مسیح دریافت کرده اند.
2) کلیسای محلی در غلاطیان فصل 1 آیه های 1 تا 2 آمده است که "از طرف من، پولس رسول، و تمام برادرانی كه در اينجا با من میباشند، به كليساهای ايالت غلاطيه". اینجا می بینیم که در منطقه غلاطیه کلیساهای زیادی بودند – یعنی آنچه ما آنرا کلیسای محلی می نامیم. کلیسای تعمیدی (باپتیست)، کلیسای لوتِرَن، کلیسای کاتولیک، و غیره، کلیسای جهانی نیست، بلکه کلیسای محلی، و یک گروه از ایمانداران است. کلیسای جهانی از کسانی تشکیل شده که متعلق به مسیح هستند و برای نجات به او اعتماد کرده اند. این اعضای کلیسای جهانی باید در کلیساهای محلی مشارکت داشته باشند و در آنها تهذیب شوند.
خلاصه، کلیسا یک ساختمان و یا یک فرقه نیست. براساس کتاب مقدس، کلیسا بدن مسیح است و شامل همه کسانی می شود که ایمانشان را برای نجات روی عیسی مسیح گذاشته اند (یوحنا فصل 3 آیه 16؛ اول قرنتیان فصل 12 آیه 13). کلیساهای محلی اجتماعات و گردهمایی اعضای کلیسای جهانی هستند. کلیسای محلی جایی است که اعضای کلیسای جهانی کاملا می توانند اصول اول قرنتیان فصل 12 را پیاده کنند که تشویق، تعلیم، و ساختن یکدیگر در شناخت لطف خداوند عیسی مسیح است.
۹. دعا در مسیحیت
دعای ربانی چیست و آیا باید آن را انجام داد ؟
دعای ربانی دعایی است که عیسی مسیح به شاگردانش در متی 6 : 9-13 ، و لوقا 11 : 2-4 یاد داد .
متی 6 : 9- 13 می گوید "پس شما به اینطور دعا کنید، ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد. ملکوت تو بیاید. اراده تو چنانکه در آسمان است بر زمین نیز کرده شود. نان کفاف ما را امروز به ما بده و قرضهای ما را ببخش چنانکه ما نیز قرضداران خود را می بخشیم. و ما را در آزمایش میاور بلکه از شریر ما را رهایی ده زیرا ملکوت و قوت و جلال تا ابدالاباد از آن تست. آمین".
خیلی از مردم دعای ربانی را اشتباه می فهمند و فکر می کنند که این دعایی است که باید آنرا لغت به لغت تکرار کنیم. بعضی از مردم دعای ربانی را بعنوان یک فرمول سحرآمیز استفاده می کنند، مثل اینکه این لغات خود بخود اثر و قدرت خاصی روی خدا دارند.
کتاب مقدس بر عکس این را به ما یاد می دهد. وقتی دعا می کنیم خدا بیش از هر چیز به قلب ما علاقه دارد تا به لغات ما.
"لیکن تو چون عبادت کنی بحجره خود داخل شو و در را بسته پدر خود را که در نهان است عبادت نما و پدر نهان بین تو ترا آشکارا جزا خواهد داد. و چون عبادت کنید مانند امتها تکرار باطل مکنید زیرا ایشان گمان می کنند که بسبب زیاد گفتن مستجاب می شوند" (متی 6 : 6 -7).
در دعا، ما باید قلبمان را بحضور خدا بریزیم (فیلیپیان 4 : 6-7 )، نه اینکه فقط کلمات حفظ کرده را برای خدا تکرار کنیم.
دعای ربانی باید بعنوان نمونه و یک الگو استفاده شود، که چگونه باید دعا کرد. این دعا به ما مواد لازم را می دهد تا با آن به دعا برویم.
این دعا را می توان اینطور تجزیه کرد. "ای پدر ما که در آسمانی" به ما یاد می دهد که دعاهایمان را پیش چه کسی ببریم، پدرمان. " نام تو مقدس باد" به ما می گوید که خدا را بپرستیم، و او را برای آنکسی که هست بستاییم.
این قسمت که "ملکوت تو بیاید، اراده تو چنانکه در آسمان است بر زمین نیز کرده شود" به ما یادآوری می کند که ما باید برای انجام نقشه خدا در زندگی هایمان و در این دنیا دعا کنیم نه برای انجام نقشه های خودمان.
ما باید برای انجام اراده خدا دعا کنیم، نه برای خواسته های خود. در این قسمت که می گوید "نان کفاف ما را امروز به ما بده" ما تشویق می شویم که از خدا بخواهیم نیازهای ما را به ما بدهد.
" قرضهای ما را ببخش چنانکه ما نیز قرضداران خود را می بخشیم" به ما یادآوری می کند که گناهانمان را به خدا اعتراف کنیم و از آنها برگردیم، و همچنین دیگران را ببخشیم چنانکه خدا ما را بخشیده است.
نتیجه دعای ربانی این است که "و ما را در آزمایش میاور بلکه از شریر ما را رهایی ده" که در خواست کمک برای بدست آوردن پیروزی بر گناه است و درخواستی برای محافظت از حمله دشمن.
پس دوباره، دعای ربانی دعایی نیست که آنرا حفظ کنیم و برای خدا تکرار نماییم.
فقط یک نمونه ایست که چطور باید دعا کنیم. آیا اینکه دعای ربانی را حفظ کنیم، اشکالی دارد ؟ البته که نه!
آیا اشکالی دارد که دعای ربانی را برای خدا بخوانیم؟ نه اگر قلبتان در آن باشد و واقعا منظورتان از کلمات همان باشد.
بیاد داشته باشید، در دعا خدا بیش از هر چیزی علاقمند به ایجاد برقراری رابطه با ماست و اینکه کلمات از ته قلبمان بیرون بیایند نه فقط لغات خاصی که استفاده می کنیم.
فیلیپیان 4 : 6-7 می گوید "برای هیچ چیز اندیشه مکنید بلکه در هر چیز با دعا با شکرگزاری مسئولات خود را بخدا عرض کنید. و سلامتی خدا که فوق از تمامی عقل است دلها و ذهنهای شما را در مسیح عیسی نگاه خواهد داشت."
۱۰. زندگی مسیحی
واژه "مسیحی" در فرهنگ لغت، تعریفی این چنین دارد: "شخصی که به مسیح بودن عیسی، و یا به آیینی که بر تعالیم مسیح پایه گذاری شده است، اقرار کند." برای درک معنای واقعی واژه "مسیحی"، شاید این تعریف فرهنگ لغت آغاز خوبی برای درک این واژه باشد، ولی در مقایسه با آنچه کتاب مقدس در این رابطه ارائه می دهد، تعریف کاملی نیست.
واژه "مسیحی" فقط سه مرتبه در عهد جدید بکار برده شده است (اعمال رسولان فصل 11 آیه 26؛ اعمال رسولان فصل 26 آیه 28 ؛ اول پطرس فصل 4 آیه 16). پیروان مسیح (برای اولین بار در شهر انطاکیه) "مسیحی" خوانده شدند (اعمال رسولان فصل 11 آیه 26) زیرا رفتار، اعمال، و گفتار آنها شبیه عیسی مسیح بود. معنی تحت اللفظی این اسم "تعلق داشتن به حزب مسیح" و یا "پیروی از مسیح" است.
متأسفانه، به مرور زمان، ارزش و مفهوم کلمۀ مسیحی به گونه ای عوض شده است که دیگر اشاره به شاگردی که در مسیح حیات تازه ای یافته باشد، نمی کند؛ بلکه امروزه، "مسیحی" اغلب به شخصی اطلاق می شود که مذهبی است و یا معیارهای اخلاقی بلند مرتبه ای را پیروی می کند. بسیاری از مردم، بدون اینکه به عیسی مسیح ایمان واقعی داشته باشند، خود را مسیحی می نامند. و تنها دلیل آنان برای مسیحی بودنشان این است که به کلیسا می روند و یا اینکه در یک کشور مسیحی زندگی می کنند. اما نکتۀ مهم این است که رفتن به کلیسا، خدمت کردن و رفع احتیاجات مستمندان، و یا تلاش برای اینکه به یک انسان خوب تبدیل شویم، ما را مسیحی نمی کند. روزی مبشّری در موعظه اش گفت: "همانطور که وارد شدن به گاراژباعث نمی شود که ما به اتومبیل تبدیل شویم، وارد کلیسا شدن نیز کسی را مسیحی نمی کند." عضو کلیسا بودن، شرکت مرتب در جلسات کلیسایی، و یا وقف دارایی برای پیشبرد خدمت کلیسا ـ هیچ کدام نمی تواند شما را مسیحی کند.
کتاب مقدس تعلیم می دهد که اعمال خوب ، ما را مقبول خدا نمی سازند. در تیطوس فصل 3 آیه 5 می خوانیم: " او نه بخاطر خوبی و پاكی ما، بلكه فقط در اثر رحمت و دلسوزی كه نسبت به ما داشت، ما را از گناهانمان شست و طاهر ساخت و بوسيلۀ روحالقدس، به ما تولدی تازه و حياتی نو بخشيد ." بنابراین، "مسیحی" شخصی است که توسط خدا دوباره متولد شده است (یوحنا فصل 3 آیه 3 ؛ یوحنا فصل 3 آیه 7؛ اول پطرس فصل 1 آیه 23) و ایمان و اعتماد خود را بر عیسی مسیح نهاده است. افسسیان فصل 2 آیه 8 به ما می گوید: "بنابراين، در اثر بخشش رايگان و مهربانی خدا و توسط ايمانتان به مسيح است كه نجات يافتهايد؛ و اين كار شما نيست، بلكه هديۀ خداست."
مسیحی واقعی کسی است که اعتماد خود را بر شخص عیسی مسیح قرار داده و به این حقیقت ایمان دارد که مسیح بر روی صلیب مُرد تا جریمۀ گناهان او را پرداخت نماید و پس از سه روز از مُردگان برخاست تا پیروزی خود را بر مرگ ثابت نماید، و به همۀ آنانی که به او ایمان آورند حیات جاودانی می بخشد. یوحنا فصل 1 آیه 12 می گوید: "اما او به تمام كسانی كه به او ايمان آوردند، اين حق را داد كه فرزندان خدا گردند؛ بلی، فقط كافی بود به او ايمان آورند تا نجات يابند." نشانه یک مسیحی واقعی بودن این است که به دیگران محبت کنیم و از خدا اطاعت کنیم. (اول یوحنا فصل 2 آیه 4 ؛ اول یوحنا فصل 2 آیه 10).