پخش زنده رادیو
۱ به خود گفتم مواظب رفتار خود خواهم بودو کوشش خواهم كرد که سخن خطایی بر زبان نیاورمو در حضور مردم شریر حرفی نزنم.
۲ گنگ و خاموش ایستادمحتّی حرف خوب هم از زبانم شنیده نشد،امّا پریشانی من بیشتر میشد.
۳ اضطراب بر من چیره شده بود،هرچه بیشتر فکر میکردم بیشتر مضطرب میشدم،سرانجام به زبان آمده و گفتم:
۴ «خداوندا، میخواهم بدانم که چه وقت مرگم فرا خواهد رسید؟چند سال دیگر از عمرم باقی است،و چه وقت زندگی من تمام خواهد شد؟»
۵ عمرم را چقدر کوتاه کردهای!تمام سالهای عمرم در نظر تو فقط لحظهای است،به راستی عمر انسان دمی بیش نیست،
۶ و مانند سایه کوتاه و زودگذر است.هرچه میکند بیهوده است،او ثروت میاندوزد، ولی نمیداند نصیب چه کسی خواهد شد.
۷ اینک ای خداوند به چه چیزی امیدوار باشم؟امید من به توست.
۸ پس گناهانم را ببخش،مبادا اشخاص نادان مسخرهام کنند.
۹ من سکوت میکنم و کلمهای هم نخواهم گفت،زیرا تو مرا به این روز گرفتار کردی.
۱۰ بیش از این آزارم مده،از دست ضربههای تو نزدیک است هلاک شوم.
۱۱ انسان را بهخاطر گناهش مجازات میکنی،همهٔ چیزهایی را که او به آن دل بسته است،مانند پارچهٔ بید خورده از بین میبری.بلی، عمر انسان یک نفس بیشتر نیست.
۱۲ خداوندا، به دعایم گوش بده،و آه و نالهام را بشنو،و به اشکهایی که از چشمانم جاری است بنگر!من نیز مانند اجداد خوددر این دنیا مهمان و غریبم،مرا رها کن تا پیش از اینکه از این دنیا بروم،لحظهای روی شادی را ببینم.
۱۳ مرا رها کن تا پیش از اینکه از این دنیا بروم،لحظهای روی شادی را ببینم.
radiosedayeenjil@gmail.com
+۱ (۸۱۸) ۷۵۱ ۹۷۲۶
استفاده و به اشتراک گذاری مطالب وب سایت با درج نام منبع ( وب سایت و لینک وب سایت ) بلامانع است. و خوشحال می شویم لینک مطالب وب سایت را با دیگران به اشتراک بگذارید (( آنچه می کنیم برای جلال نام خداوند است))